باران خون P17 S2
ویو ا/ت
وارد شرکت شدم که یکی از ادمای کله گنده جلوم ایستاد و یه لیست دستش بود
؟:کارت شناسایی
کارتی که سونگمین بهم داده بود رو بش دادم که اخماشو باز کرد
؟:خوش اومدید خانم لی جلسه تا چند دقیقه دیگه شروع میشه طبقه 17 منتظر بمونید اقای کیم میان
لبخندی زدم و به راه جلوم ادامه دادم انگاری اسم اسامی رو توی اون لیست نوشته بودن
ا/ت: تو فکر همه چیو کردی!
سونگمین: برو به راحت ادامه بده ما میریم خونه {توی گوش ا/ت}
{⭐نکته:ماکالمه هایی که سونگمین درونشون حضور داره فقط ا/ته که صداش رو متوجه میشه اگه یادتون باشه پارت قبل توسط ایرپادی توی گوشاشو باهم در تماسن}
------------------------------------------------------
به راحم ادامه دادم خواستم برم سمت اسانسور که چانگ ووک با زنش وارد شرکت شدن و یه بچه هم باهاشون بود
ا/ت:این همون کوچولوییه که مریضه و چانگ ووک همش به خاطرش بیمارستانه{یاداوری فصل 1} ----- {اسلاید 2 چانگ ووک و خانوادش}
سریع به سمت اسانسور رفتم تا چانگ ووک منو نبینه چون میدونم اون حتی منو از خودمم بهتر میشناسه
سوار شدم و تند تند پشت سر هم دکمه طبقه 17 رو میزدم که بالاخره در اسانسور بسته شد و رفتم تو اتاق جلسه هنوز هیچ کس نبود روی صندلی که جلوی میزش اسم لی جه یونگ خورده بود نشستم بعد از چند مین دوتا مرد سیاه پوست باهم وارد شدن برای اعدای احترام بلند شدم و اونا هم روی صندلی که براشون تخصص داده شده بود نشستند همون طور اعضای جلسه اضاف میشدن اطباع کشور هایی مثل فرانسه ، امریکا، افریقا،زاپن، چین و...
کل میز پر شد همه اومده بودند کم کم داشتم خودمو اماده میکردم که همه افراد باهم بلند شدن و اعدای احترام کردن اون خودش بود...
وارد شرکت شدم که یکی از ادمای کله گنده جلوم ایستاد و یه لیست دستش بود
؟:کارت شناسایی
کارتی که سونگمین بهم داده بود رو بش دادم که اخماشو باز کرد
؟:خوش اومدید خانم لی جلسه تا چند دقیقه دیگه شروع میشه طبقه 17 منتظر بمونید اقای کیم میان
لبخندی زدم و به راه جلوم ادامه دادم انگاری اسم اسامی رو توی اون لیست نوشته بودن
ا/ت: تو فکر همه چیو کردی!
سونگمین: برو به راحت ادامه بده ما میریم خونه {توی گوش ا/ت}
{⭐نکته:ماکالمه هایی که سونگمین درونشون حضور داره فقط ا/ته که صداش رو متوجه میشه اگه یادتون باشه پارت قبل توسط ایرپادی توی گوشاشو باهم در تماسن}
------------------------------------------------------
به راحم ادامه دادم خواستم برم سمت اسانسور که چانگ ووک با زنش وارد شرکت شدن و یه بچه هم باهاشون بود
ا/ت:این همون کوچولوییه که مریضه و چانگ ووک همش به خاطرش بیمارستانه{یاداوری فصل 1} ----- {اسلاید 2 چانگ ووک و خانوادش}
سریع به سمت اسانسور رفتم تا چانگ ووک منو نبینه چون میدونم اون حتی منو از خودمم بهتر میشناسه
سوار شدم و تند تند پشت سر هم دکمه طبقه 17 رو میزدم که بالاخره در اسانسور بسته شد و رفتم تو اتاق جلسه هنوز هیچ کس نبود روی صندلی که جلوی میزش اسم لی جه یونگ خورده بود نشستم بعد از چند مین دوتا مرد سیاه پوست باهم وارد شدن برای اعدای احترام بلند شدم و اونا هم روی صندلی که براشون تخصص داده شده بود نشستند همون طور اعضای جلسه اضاف میشدن اطباع کشور هایی مثل فرانسه ، امریکا، افریقا،زاپن، چین و...
کل میز پر شد همه اومده بودند کم کم داشتم خودمو اماده میکردم که همه افراد باهم بلند شدن و اعدای احترام کردن اون خودش بود...
- ۳.۵k
- ۲۸ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط